امام صادق(ع) آخرین منجی بشر حضرت مهدی(عج) را این گونه خطاب میکند:
«ای آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده، بستر را برایم تنگ ساخته، روح و روانم را بیتاب کرده است.»
امام صادق(ع) آخرین منجی بشر حضرت مهدی(عج) را این گونه خطاب میکند:
«ای آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده، بستر را برایم تنگ ساخته، روح و روانم را بیتاب کرده است.»
در متون دینی ما آمده است که همه کس و همه چیز نزد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حاضر است و امام بر احوال مردم آگاه است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُۆْمِنُونَ) (1)؛ «بگو عمل کنید، خداوند و فرستادة او و مۆمنان اعمال شما را میبینند.»
باید مردم عاشق ظهور حضرت مهدی (عج) شوند.
آیتالله مكارم شیرازی در دیدار مدیران مركز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت و جایگاه این مركز فعالیت آن را مفید ارزیابی و برگسترش فرهنگ مهدویت در جامعه تاكید كرد.
وی با بیان اینكه در خصوص مسئله مهدویت در گذشته كار ریشهای و دقیقی صورت نگرفته بود، اظهار داشت: خوشبختانه با راهاندازی این مركز تخصصی هماینك فعالیتهای مفید و قابل توجهی صورت میگیرد و امیدواریم در آینده شاهد گسترش فعالیت هرچه بیشتر این مركز تخصصی در حوزه علمیه باشیم.
آن شب خاص در ماه رمضان شب قدر و تقدیر نامیده شد؛ زیرا خداوند متعال در آن شب، رخدادهای یک سال؛ یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مىکند؛ یعنی زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل افراد را رقم می زند.
شب قدر شبی است در ماه مبارک رمضان که در آن شب، قرآن کریم نازل شد.
این را می توان با کنار هم قرار دادن دو آیه از قرآن کریم به دست آورد یکی آیه 185/ بقره که می فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن ؛ ماه رمضانی که در آن قرآن نازل شد و دیگری آیه 1/ قدر که می فرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر ؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
پس تردیدی نیست که شب قدر، شب نزول قرآن یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است و گمان اینکه شب قدر، شب نزول قرآن در ماه رجب، شعبان و یا زمانی غیر از ماه رمضان باشد پندار نادرستی خواهد بود.
ویژگی های این شب از نظر قرآن کریم .
محل نزول ملائکه و روح یا همان جبرئیل، قلب ولی الله است قلب انسان کامل است! نه فلان مسجد یا فلان دیر و کنیسه، همان قلبی که ظرف علم خداست، همان قلبی که ملائکه، تقدیرات امور را بر آن عرضه می کنند و رحمت الهی را تقسیم می نمایند .
برای همه واضح است که هیچ زمان و هیچ مکانی دارای ارزش ذاتی نیست و هر نوع ارزشی که هر مکان و هر زمانی پیدا می نماید ناشی و پدید آمده از مظروف آن زمان و مکان خواهد بود چرا که ارزش هر ظرفی به مظروف آن است و به آن چه که حامل آن است می باشد. ظرف به تنهایی هیچ ارزشی ندارد، اگر خانه کعبه محترم است و حرم است و حرام، به این دلیل است که بیت الله است، منسوب به خداوند است و صرف این انتساب حتی به شکل قرار دادی باعث این همه ارزش و احترام شده است، چنانچه در قرآن می خوانیم که: « لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ » (1)
کلمه « لَا أُقْسِمُ » دلیل بر عظمت است، چه بگوییم منفی و به معنی قسم نخوردن است که این نوعی احترام و تعظیم است نسبت به آن چیزی که به آن قسم خورده نمی شود و چه بگوییم مثبت است، باز هم احترام و تعظیم خواهد بود، چرا که هر امر بی ارزشی قابل قسم خوردن نیست و فقط به امور مهم و خطیر قسم خورده می شود، پس می بینیم که خداوند برای شهر مکه آن قدر احترام قائل است که به آن قسم نمی خورد، ولی علت آن را این چنین بیان می کند: «و أنت حلٌ بهذا البلد» به این شهر قسم نمی خورم چرا که تو در آن ساکنی!
تعداد صفحات : 2